محل تبلیغات شما

به انجمن صلصال خوش آمدید.Välkommen till Salsal Föreningen i Sverige



کابل قربانی مهاجرت ها! 

اگر در عمق تاریخ سفر نمایم درمی یابیم که همواره شهر ها ازمهاجرت های بی رویه از روستاها آسیب دیده است . کابل از شاخص ترین قربانیان این نوع مهاجرت ها میباشد ، که روزگاری از زیبایی این شهر قصه ها می شده است ، اما حالا دربین کثیف ترین شهر های دنیا مقام برجسته از آن خود نموده است . حالا سوال اساسی که درذهن ما قد میکشد این است که چرا سیلی ازمردم بطرف کابل رجوع نموده است ؟بنابر همان مقوله مشهور که میگوید "هر علتی ذاده معلولی است " کابل نیز از این امر مستثنی نمی باشد ومردم به دلایل گوناگون اقتصادی ، اجتماعی ،فرهنگی ، ی ،امنیتی وغیره دلایل اجتماعی به کابل مهاجرت مینمایند. ازقدیم الایام مهاجرت ها ازروستا ها به شهر ها برای زند گانی مرفع تر ،کار بهتر ،وسایل رفاهی بیشتربرای زندگانی بهتر وجود داشته است . که بخوبی می نمایاند که همیشه مهاجرت ها از روستا ها به شهر وجود داشته وهمچنان ادامه خواهد یافت . اما این مهاجرت های بی رویه لاجرم بعضی حوادث ناگواری مانند خرابی بیش از حد هوا،آلودگی صوتی ، طرافیک بیش از حد وغیر فابل کنترول ،بالارفتن جرایم جنایی، بیکاری مخفی، آلودگی سرسام آور محیط زیست ، بلارفتن پولیس نظم عامه ، شیوع بیش از حد امراض ساری ، زایمان ناقص از اثر آلودگی هوا، بلند رفتن نرخ آذوقه وصد ها جنجال های اجتماعی دیگر از اثر این نوع مهاجرت ها بوجود میاید که ما در کابل عزیز مان شاهد آن هستیم .کوه های اطراف شهر کابل که به این شهر شکل کاسه مانند را داده است مانع ازتبدیل هوای این شهر میشود وهوای کثیف آن مانند طبقه ای غبارمانند همیشه هوای آن را نیمه ابری مینمایاند که مانع تابیدن درست شعاع آفتاب بر این شهر گردیده وچانس بهره بردن از شعاع آفتاب را برای مردم این شهر کم ساخته است وبر عکس چانس زنده ماندن به نوعی ازمکروب هایکه توسط شعاع آفتاب از بین میرود بیشتر میگردد . اداره محیط زیست کشور سال گزشته آماری را بیرون داد که آلودگی هوا در آن( 35-40 )درصد نشان داده شده بود که تنها 17 درصد این آلودگی را فاضلاب به خود اختصاص داده است وهمچنان اکساید کاربن وسرب که یکی ازمولدین خطرناک سرطان شوش ها می باشد نگرانی این شهروندان را ده چند ساخته است . دربررسی این علت این نوع مهاجرت ها چار دلیل عمده در ذهن انسان سرمیکشد : اول- دلایل اقتصادی :مشکلات بیکاری درروستاها مسبب اقتصاد خراب وفقر روز افزون درروستاها گردیده است که علت اساسی مهاجرت ها محسوب میشود . افراد بیکار ازروستا ها به روئیای یافتن کار مناسب به شهر مهاجرت نموده وباعث بیکاری بین شهروندان این شهر شده است که پیامد های چون بالارفتن نرخ خواروبار ، ی ، قاچاق ، اعتیاد به مواد مخدر ،بوجودآمدن امراض مختلف وصدها معضلات اقتصادی دیگر ازقبیل بلند رفتن واردات ازخارج کشور ازسبب بلند رفتن مصرف شهروندان ، استفاده نادرست ازامکانات شهری وهمچنان پاین آمدن تولیدات زراعتی در رستاها میگردد. چون درمهاجرت ها عمدتاٌ نیروی کارمهاجرمیشود وافراد کهن سال واطفال که فاقد استعداد کاری می باشند در روستا ها باقی مانده ومولدیت کار را در روستا ها پاین می آورند . دوم- مشکلات امنیتی : امنیت که شرط اول بقای تمام موجودات در هستی می باشد معمولاٌ به دوشکل تبارز می نماید که عبارت از امنیت فزیکی وامنیت روانی می باشد . نبود نیروهای امنیتی کافی برای برقراری نظم وامنیت در روستاها چالش عمده ای فرارای زندگی راحت در ولایات گردیده و عده ای کثیری از باشندگان ولایات را مجبور به مهاجرت به کابل مینماید . سوم- دلایل ی : ساختار نادرست دولت در رابط با توزیع قدرت کابل را یگانه کانون ت درکشور ساخته است بناٌ هرکسیکه دغدغه فعالیت های بزرگ ی را داشته باشد نا چاراٌ باید به شهر کابل رجوع نماید . تمرکز اکثریت نهاد های ی درشهر بخاطر متمرکزبودن قدرت دولتی درکابل پای یون مارا به گلم کانون ت درکابل میکشاند . چهارم- دلایل فرهنگی آموزشی : تمرکز نهاد های فرهنگی که خود ذاده ای متمرکز بودن مراکز آموزشی در این شهر میباشد نیز محرک قوی مردم برای مهاجرت میباشد . نبود مراکز درست آموزشی در ولایات یکی ازمشکلات جدی سد راه آموزش در اطراف بشمارمیرود . راهکارها:دولت باید اقدامات بسیار جدی برای جلوگیری از این سرازیری مردم ازولایات به شهر ها رابه زودترین فرصت رویدست بگیرد . طوریکه این فعالیت ها در ابعاد مختلف اقتصادی ، ی ، امنیتی وفرهنگی باید رویدست گرفته شود .تشویق سرمایه گزاری های دولتی وخصوصی ازطریق معافیت های مالیاتی در اطراف مخصوصاٌ درسکتور زراعت که مشغله اصلی باشندگان روستاها راتشکیل میدهد روی دست گرفته شود. استتفاده از تخم های بزری اصلاح شده ، کود های کمیاوی وحیوانی ، معاونت های مالی دهاقین وهمچنان خرید محصولات دهاقین به قیمت مناسب وساختن سرد خانه های ذخیروی برای محصولات آنها باعث تشویق مردم به کار گردیده وسبب بوجود آمدن مشغله های کاری در اطراف میگردد وعلاوه بر بلند رفتن سطح تولیدات ناخالص داخلی سبب کاهش مهاجرت ها نیزمیگردد . تامین امنیت روستا ها برای سرمایه گذاری های خصوصی وهمچنان زندگی آرام تر سبب زدودن قوای کاری از شهر خواهد شد.توزیع قدرت اجرای بیشتر برای ولایات باعث پخش قوای ی از کابل گردیده وبه ولایات نیز مجال فعالیت های ی فراهم میگردد .سرمایه گزاری درعرصه های فرهنگی و آموزشی مانند ساختن پوهنتون ها ، انستیتوت ها ، کورس ها ومکاتب معیاری برای آموزش ،ایجاد نهاد های فرهنگی (رسانه های چاپی ، صوتی ، تصویری، در ولایات ) نیز باعث تمرکز ذدایی افراد از شهر ها به روستاها خواهد شد.

محمد علی" مشعل"عضو انجمن صلصال در سویدن


مزاری فریاد گر جنبش عدالت خواهی و منادی حقیقی وحدت ملی در افغانستان بود

 

نزدهمین سالیاد بابه مزاری گرامی باد!

 

شهادت بابه مزاری بزرگترین خلا را در جامعه ما و میان عدالت خواهان افغانستان پدید آورد . استاد مزاری منافع خودرا در قالب منافع قوم وملت خود تعریف میکرد زمانیکه استاد مزاری تاریخ غمبار کشور را به نقد گرفت . و وضع اسفناک اجتماعی و سازه های اندوهبار مردمان به زنجیر کشیده را نظاره می نمود ، فرزانه وار در صف مستمندان ، اقشار محروم و طبقات استثمار شده جامعه خویش قد علم کرد و تحقق حقوق عادلانه کلیه اتباع کشور اعم از افغان ، هزاره ، تاجیک ، ترک تباران و اقلیت های دینی ، مذهبی و قومی افغانستان را با بیان رسای خویش سر میداد که ما مردم افغانستانیم هیچ ملیت ونژادی را نمیخواهیم حذف کنیم همه برادروار زندگی میکنیم ودر ترقی وآبادانی کشور تلاش میکنیم و شهید مزاری بر مال ومنال ، و زرق وبرق دنیا عارفانه پشت پا زده وبه فکر زر اندوزی شخصی خویش نبوده بلکه آرمان و مرام رهبر فقید عدالت اجتماعی ، برابری ، تفاهم ومساوات ، آبادانی وسربلندی کشوربود مزاری همواره تاکید میکرد که ما وحدت ملی را در افغانستان یک اصل میدانیم . و اکیدا عرض میداشت که مردم ما یک مردم سرفرازیست که با برادری با همه ملیت ها می خواهیم زندگی بکنیم با برادری زندگی بکنند . این افغان باشد ، تاجیک باشد ، ازبک باشد ، همه برادرند حقوق مساوی می خواهند ، در اینجا مسأله افغانستان وقتی حل می شود که مردم و احزاب همدیگر را تحمل بکند ، در صدد حذف یکدیگر نباشد چه از نگاه اقوام چه از نگاه احزاب ، چه از نگاه مذاهب وامروز ما خود مشهودیم که دولت ونظام ی افغانستان متوجه سخنان وبیانات استاد مزاری گردیده و مدام سعی دارند عدالت ومساوات و اتحاد و وحدت را عملی وتمثیل نمایند بصورت خلاصه میتوان گفت که پیش بینی های رهبر شهید مزاری در مورد بحران کشور کاملا مصداق عینی داشته اگر بر قانون اساسی افغاستان غور نمایم در می یابیم که در ماهیت واصلیت قانون اساسی امروزی افغانستان دو متن اساسی از بیانات و خواست های بابه مزاری نهفته است . و اگر آرمان بابه مزاری کاملا در سیستم و نظام دولت افغانستان عملی میشد ما امروز دیگر شاهد این همه بدبختی و ویرانی وبیچارگی نبودیم 0 امروزه اگر حرف از مشارکت ملی بمیان می آید نشأت گرفته از زبان مزاری است واگر حرف از صلح وامنیت وآرامش بمیان می آید همه وهمه را مزاری ایراد فرموده یعنی طرح جدید نیست . قهرمان تاریخ افغانستان استاد مزاری مکررا تأکید می ورزید که باید تمامی اقشار ساکن در افغانستان مبتنی بر نفوس خویش درتصمیم گیری ی کشور سهیم باشد وسرنوشت خویش را به دستان خود رقم بزند ودر قدرت متمرکز باید تمامی اقشار خورد وکوچک نیز سهم خودرا احساس نماید که بحمدالله آرمان وهدف مزاری بزرگ یکی پس از دیگری تحقق یافته ومی یابد . اگر مفکوره وطرز تفکر ونگاه بابه مزاری را در رابطه با افغانستان با دیگر رهبران و هادیان امروزی افغانستان مقایسه کنیم در می یابیم که مزاری واقعا اندیشمند وروشن فکر زمان بوده که پیش بینی 19 سال قبل اش امروز به لباس حقیقت ظاهر میشود وواقعا غمخوار مردم بود که حتی در راه آزادی مردمش از جان خود گذشت . اما رهبران امروز تمامی حرکات وعملکرد هایشان برمبنای خواست های شخصی و تظاهر خدمت به ملت صورت می گیرد . چون کاملا به وضوح روشن است وبا چشمان خود این همه فساد وبی عدالتی را می بینیم وجای امیدواری است که در سراسر جهان تجلیل با شکوهی از سالیاد بابه مزاری صورت میگیرد با وجود که عده ای کثیر ازجوانانیکه هیچ بابه مزاری را ندیده خوش بختانه با شور وهیجان خاص در مراسم از سالگرد بابه مزاری اشتراک میکنند و به زعم من اینگونه جوانان در اوج آگاهی قرار دارند آگاهی از نوع شناختی شخصیت و عملکرد و رفتار و موضع گیری های ی بابه مزاری و بر مبنای آگاهی و شناخت خویش از شخصیت بابه مزاری در محافل از یادبود بابه اشتراک می ورزند وبا بصیرت کامل افکار و اندیشه مزاری را درنهاد ووجود خویش تجلی داده و انوار همبستگی و وحدت در وجود تک تک آنها موج میزند وهر آن تلاش می ورزند تا مسؤلیت خویش را در قبال الطاف وخدمات بابه مزاری انجام دهد وخودم شخصا از جمله اشخاصی هستم درعصری که بابه مزاری وهمرزمانش در غرب کابل مقاومت میکرد و خواهان حقوق وعدالت اجتماعی بود شاید من 4-5 سال بیش نداشتم وحرف های امروزی من پیرامون ازقضاوت تاریخ وتحولات ی افغانستان است لذا شخصا مزاری را ندیدم که چگونه شخصیت وخصلت داشت آنچه میدانم و بر اندوخته من وهم نسل من افزوده شده است صفحات تاریخ وروایات پدران ، بزرگان ، فرهنگیان وقلم بدستان گرامی بوده که رویداد ها واتفاقات که بصورت مسلسل در عصر مزاری وایجاد راهکارها و حل نمودن چالشها توسط مزاری را بر صفحه تاریخ کشانیده وبه رشته تحریر در آورده است واندوخته وبهره اصلی من وهمنسل من فقط وفقط تاریخ است وزمان . که خوشبختانه هر سال با تجلیل از یادبودی قهرمان ملی بر آرمان واندیشه های او آگاهی بیشتر وبیشتر تر حاصیل گردیده وبه هر اندازه که با مزاری نزدیک تر و با تفکر و شیوه فکری او آشنا می شویم حسرت واندوه بیشتر بما رخ میدهد که چرا نگذاشتند که مزاری با همچون اهداف سالم وصادق اش میهن ما را از باتلاق جهالت ، خودکامگی ، تبعیض وتعصب نجات میداد ؟ چرا انسانها آنقدر زشت وپست فطرت وچشمان حقیقت بین شان کور میشود که خادم را به جای خائن از صفحه زندگی محو میکند ؟ چرا آنقدر خود خواه میشود که افکار که حس وحدت وهمبستگی در آن تجلی کرد تحملش نتوانست وبا حیله ونیرنگ باشعار های کاذب ایشان را بدام انداختند درحالیکه خیلی وظایف بجایش نیمه کاره ونا تمام ماند که باید انجام میداد . وحال این وظایف ومسؤلیت سنگین بر دوش تک تک ما قرار دارد چون بابه مزاری آنروز بدون امکانات کم و ناچیز وبا وخیم ترین شرایط وفضای دود وآتش وباروت بهترین شرایط وزمینه درخشان را بما اهداء نمود از جمله مهمترین اصل که بر یک شخص محسوب میشود هویت اوست که گاها شخصیت انسانها ازروی هویت اش تعریف میگردد . که من وهم نسل من هویت خویش را مرهون تلاش های خستگی ناپذیرو شبانه روزی رهبر کبیر ویاران صدیقش هستیم که هم رزمان ویاران مزاری آنقدر صادق وبا وفا بودند که تا کام مرگ مزاری را یاری نمود وتنها نگذاشت . من وهمنسل من از روزی که هویت را درک کردیم وهویت خودرا شناختیم متاسفانه دیگر بابه ی وجود نداشت دیگر هیچ شخص و رهبری دلسوز وروشن فکری همچون بابه مزاری درسطح افغانستان رشد وتکامل نکرد وموجودیت خودرا همچون مزاری که مظهر عدالت ومساوات بود وخواهان حقوق یکسان ملیت ها باشد در سطح افغانستان پیدا نشد لذا فلسفه این بحث نمایانگر این است که مزاری شدن کاری بس دشوار است ومشکل . مزاری شدن بی نهایت بهای سنگین میخواهد مزاری شدن قربانی میخواهد ، مزاری شدن از خود گذری واز خود گذشتگی میخواهد ، کسی که میخواهد مزاری شود بپذیرد که کودک شش ساله اش که نیاز مبرم به محبت وحمایت پدر دارد یتیم و بی سرپرست میشود . کسی که میخواهد مزاری شود بداند که خانواده اش قتل عام میگردد . کسی که هویت یک ملیت را با دادن خونش میخرد تادیگر انسان قومش بعنوان انسان درجه دوم خطاب نگردد فرزند ومادرش در دیار وعالم آوارگی ، غربت ومهاجرت بسر میبرد.  کسی که طعم زهرآلود تلخی غربت ودوری از میهن خودرا چشیده باشد بازمانده های خانواده بابه مزاری را با تمام وجود درک واحساس میکند که آنها سالهاست که دل شان را زنگ غربت گرفته . ومیداند که بابه مزاری چه خدمت جزیل را نبست به ما انجام داده است پس مزاری شدن شدن مشکل است و باید قربانی ها را متحمل شد . پدر ! من وهمنسل من اعتراف میداریم که هر آنچه را داریم وبه هر آنچه رسیده ایم مفت ورایگان بدست نیاورده ایم بلکه این شرایط وفضای فعلی ما با پرپر شدن جان هزاران جوان که خودرا فدای رفاه امروزی ما کرد و خود را قربانی ما کرد به دست آورده ایم و باید مدام درود و صلوات به ارواح تان بفرستیم که قربانی شدن شما باعث زندگی امروزی ماست ورنه آنها هم انسان بودند وسخت عاطفی وتشنه محبت . لذا ما داشته ها ودستاورد های بدست آمده خودرا خیلی عزیز بشماریم چون ثمین وبهای سنگین را پرداخت کرده ایم وباید تلاش نمایم که وظیفه ومسولیت خودرا بصورت درست وبه وجه احسن اداء نمایم یکی ازین مسولیت در جامعه که ما زندگی میکنیم باید از شرایط موجود استفاده نموده و بابه مزاری را جهانی سازیم علی رغم اینکه بابه مزاری جهانی شده ودرگوشه وکنار جهان تجیل ویادبود با شکوهی بعمل می آید اما برگذار کنندگان ومیزبان اینگونه محافل ویادبود مردم افغانستان است باید غربی ها و تمامی جهان از اهداف اصلی بابه مزاری آگاه شود واینطوری مزاری را جهانی نماییم از جمله اینکه کتب که راجع به بابه مزاری و ورویدادهای دهه 70 هجری نوشته شده و میشود به زبان های انگلسی وغیره زبان های زنده دنیا ترجمه گردد و یکبار دیګرنزدهمین سالگرد شهادت استاد عبدالعلی مزاری را به همرزمان ، رهروان ، همسنگران و پیروان فكر و اندیشه او تسلیت عرض میدارم و از بارگاه ایزدمنان بهشت برین را برای او و همسنگران و یاران اش مسعلت دارم .

روحش شاد و یادش گرامی باد

علی رضایی عضو فعال انجمن صلصال


افغانستان سرزمین شعار ها!

 با آغاز پیکار های انتخاباتی سال 1393 شهر کابل به رنگهای مختلف خود را برای مردم این شهر مزین نموده است .کابل که تا حال آلودگی صوتی آن غیر قابل تحمل بود ، آلودگی بصری نیز بر این مشکلات اضافه گردیده وپوستر های رنگارنگ با شعار های خالی از شعور ، بر درودیوار این شهر خود نمایی می کند . بعضی از این شعر ها، به حدی متحیرالعقول هست که انسان انگشت به دهن می ماند که چطور می شود، این همه گفته ها در این وضعیت ای که کشور قرار دارد وگذشته از آن درمدت این پنج سال دوره ریاست جمهوری ، این شعار ها عملی گردد! ومعلوم است که این شعار ها طبیعی ترین عکس العمل ای که در انسان های ساده بوجود می اورد یک جفت شاخ است . نخبگان ی ما باحرف ،مدینه فاضله افلاطونی می سازند که از مدینه محمد (ص)هم زیبا تر است ، اما بعد از این که برنده شدند زمام قدرت را بدست خود گرفتند ، این چوکی توهم آور قدرت تمام این وعده ها وگفته ها را از خاطر آنها پاک می نماید وتمام این گفته ها درحد شعار ها باقی مانده وتا پنج سال دیگر در آرشیف بایگانی می شود وباز همان شعار ها را از آرشیف کشیده ، برای دور بعدی انتخابات استفاده می نمایند وباز همین طور وباز. از همین جاست که بنده به صراحت ادعا می کنم که : " افغانستان سرزمین شعار هاست " وهمین طور می شود بجای نخبگان ی ، آرمان گرایان ی نوشت . درست است که انسان های آرمان گرا وبلند پروازمعمولاً انسان های موفق وپر تلاش می باشند که از وضعیت موجود ناراض بوده وهمواره خواب های بلند پروازانه می بینند وهمواره دنبال بهترین ها می باشند ، اما وقتی که این آرمان گرایی درحد افراط خود برسد ، نه تنها قدرت عمل را درانسان ها ضعیف کرده ، بلکه انسان را از دنیای واقعی فاصله می دهد وانسان ها را دچار توهم می کند واین افراط در آرمان گرایی باعث می شود که این حضرات به جای این که باواقعیت های موجود کنار بیایند وشرایط موجود کشور را درنظر گرفته ، وبادرک مسایل به حل آن بپردازند .متوسل به یکعده شعار های شیک شده وواقعیت ها را وارونه جلوه می دهند وبا وعده های سرخرمن ، از جهل توده های جاهل وفقیر استفاده نموده وباشعار های میان خالی که اصلاً باواقعیت های موجود کشور سازگارنبوده خود را برتر ازدیگر کاندیداتوران جلوه داده ! وبازبان فرسایی هایی که به درد مدیحه سرایی می خورد نه به درد عمل ، باعث فریب خلق می شوند . باز جای خوشبختی اینجاست که امروز مردم این سرزمین ، مخصوصاً طبقه جوان که قشر آگاه وهمچنان مسوول جامعه ما را تشکیل می دهند ؛ به این سطح آگاهی رسیده اند که شعار هارا از شعور ها تفکیک کرده ، بابیشترین نفوس که در این جامعه دارند برضد این شعار های رنگ رنگی ایستادگی نموده وفریب وعده های دروغین رانخورند،بلکه درمیان این کاندیداتوران شخصی را پیدانمایند که بصورت نسبی از دیگران بهتربوده ، ودارای کارنامه خوبتر وبهتر بوده باشد . چون مبنای قضاوت درمورد هرشخص گذشته کاری آن شخص می باشد که ملاکی برای قضاوت می تواند وافراد واجد شرایط رای دهی می توانند باهمان معیار ها یکی را از دیگری ترجیح دهند وبا استفاده از قدرت رای خود کاندیدای مورد نظر خود را به سوی پیروزی نزدیک نمایند . لذا برماست تا بادرنظرگرفتن تمامی این جوانب زعیم ی آینده کشورخود را تعیین نموده ومسولیت میهنی خود را در قبال این کشور ادانمایند . شایان ذکر است این که :افغانستان در شرایطی قرار دارد که شاید با کوچک ترین تلاطم نابه هنگام تمام این ساختار های شکننده ی ، اقتصادی ، اجتماعی ازهم بپاشد ویک بار دیگر این سر زمین درقهقرا ی گذشته (پیشاطالبان) فرورود که دیگر حتا قابلیت پیشرفت را درخیالات مردم این مرزوبوم هم نتوان یافت .بر عکس این مسله نیز مصداق پذیر است طوری که با تعیین یک زعیم ی دلسوز برای کشور می توانند کشور خود را به قله های موفقیت صعود دهند وپیشرفت های غیر قابل منتظره ، درتمام عرصه های اجتماعی ، ی ، اقتصادی ، تعلیمی وتربیوی .رادرکشورخود شاهد باشیم ، پس تمام این مسایل برمی گردد به تصمیم ملت افغانستان واین ملت است که با تصمیم گیری شان تعیین راه می نمایند . پس باید با کنجکاوی تمام تصمیم گرفت وبا رأی دادن به کاندیدای که بتواند از عهده تمام این مسوولیت ها موفقانه بدر آمده ، به سرزمین خود خدمت نماید وازاین طریق درقبال کشور خوداجرای مسوولیت نماید . آنچه که معیار قضاوت ما در این تصمیم گیری بزرگ می باشد پراگماتیست بودن شخص است وآنچه که مارا به رای ندادن به این حضرات ترغیب می نماید ،شعار های رنگارنگ ومیان خالی است چون در این سرزمین به حد کافی تیوری برای پیشرفت وجود دارد وچیزی که ما از فقر آن رنج می بریم عمل کردن به این تیوری ها می باشد ، لذا باید شخص عملگرایی را برای تعیین زعیم ی کشور خود بگماریم که با عمل نمودن به این تیوری ها ،افغانستان را در مسیر پیشرفت وترقی قرارداده ومرهمی باشد برای زخم های این سرزمین ، قبل از این که این زخم ها به سرطان تبدیل شده ولا علاج گردد.

نویسنده محمد علی مشعل
عضو انجمن صلصال

گرامی باد روز جهانی زن!
امروز روز جهانی زن است ولی هنوز هم ن آزاد نیست و حق و حقوق شان توسط مرد نما ها غصب و پایمال میگردد و زن به جرم زن بودنش مورد تحقیر و توهین قرار میگیرد و زن به جرم زن بودن اش لب اش بریده میشود و زن بخاطر زن بودنش گ
وش و بینی اش بریده میشود ننگ باد بر این مرد سالاری و جهالت و غفلت سالاری.
هشتم مارچ تاریخ آغاز مقاومت و مبارزه علیه نابرابری هاست و این روز را گرامی بداریم که این روز در دل تاریخ بشریت جاگزین شده و این روز را محترم شماریم و 364 روز را بخاط این روز دوست بداریم که این روز فریاد انزجار زن علیه بی عدالتی و حق تلفی هایش است بدین ملحوظ زن را بعنوان یک موجود که مدام کار کند و خدمه و خدمت گار شوهر باشد نبینیم زن را بعنوان یک آله و وسیله نبینیم بر زن وظیفه اش را تحمیل نکنیم و زن را به خاطر اشتباهات کوچک اش سرزنش و تحقیر نکنیم بل زن را بعنوان مظهر محبت و عاطفه و زن را در سیمای پر مهر یک مادر و زن را در سیمای مملو از مهر و محبت یک خواهر و زن را بعنوان نماد عشق و عاطفه در چهره ی یک دختر باید جستجو کنیم نه زن را بعنوان یک دشمن و یک رقیب و یک هماورد در میدان جنگ تلقی کنیم.
57 روز که تمام ن نیو یو رک با کمال همبستگی در اعتراض به سطح پائین بودن دستمزد و زیاد بودن ساعت های کاری و در کل برای بهبود شرایط شان به سرک ها ریختند و هرگز گمان نمیکردند که این حرکت و اقدام معترضانه انها که سالها بعد نمادی قرار بگیرد برای احقاق حقوق زنها و این روز برای همیشه روز جهانی زن نام گذاری شود و این ن برای اولین بار در تاریخ بشریت حق خواهی و عدالت خواهی و برابری زن و مرد بعنوان یک انسان و محو تبعیض و تعصبات علیه زن را آغاز نمودند و ن شجاع ودلیر افغانستان نیز تلاشهای قابل توجه ی انجام دادند علیرغم اینکه حرکت و فعالیت ن میهن ما با موانع جدی سنت دست به گریبان بوده اما این موضوع انگیزه ی تلاش ن را در راستای تحقق اهداف شان باز نداشته و بخاطر رسیدن به این اهداف نیک صبر و پشتکار و مقاومت و اراده ی آهنین لازم را پیش گیرند.
افغانستان ما در بطن خود آزاده ترین٬ مبارز ترین٬با شهامت ترین٬شجاع ترین و با احساس ترین ن را پرورانده است که از وضعیت و شرایط نسبی که ن موجود افغانستان از آن برخوردار است مدیون نی هستند که درین راه از هیچ تقلا و کوششی دست بردار نبوده است.
بطور مثال ملکه ثریا خانم شاه امان الله و دختر محمود طرزی اولین زن است در تاریخ افغانستان است که در نقش اجتماعی زن معتقد بود که به همت والای او اولین مجله مخصوص ن را بنام ارشاد نسوان راه اندازی شد و ملکه ثریا یگانه پیشگام احقاق ن بود که درین راستا سخت کوشید و رساله ی زن اسلام را نوشت و از همه مهمتر در تأسیس انجمن حمایت از نسوان نقش برازنده ی را ایفا نمود و بدون تردید ملکه ثریا یکی از تأثیر گذارترین زن در افغانستان بوده.
در اخیر یک بار دیگر روز جهانی زن  (8 مارچ) بر تمامی ن و مردان برابری خواه مبارک باد.

مدیریت انجمن صلصال

 

 

نگریش دین و ناسیونالیسم

 

بصورت گزرا اگر در گستره دنیا نظر افگنیم، تمام پیروان ادیان و مزاهب در دنیا و تمام انسانها با وجود مشترکات و نقطه ی همگرائی و داری یک خالق واحد اند. بجای تکیه بر مشترکات دینی، مزهبی و انسانی خود وحدت بین پیروان و ادیان و مزاهب را بوجود بیاورند، دولتها و ملت ها به اختلافات، ظلم وستم بر همدیگر دست زده اند. و از یک دیگر احساس برتری جوی میکنند.

 دیگاه وخواسته ناسیونالیسم این گونه است، ملت ها حق دارند که نظام های ی و غیره نظام فراملیتی خود را بوجود آورده و از دیگران برتری جویند. در سایه ی ناسیونالیسم ملیت ها سرکوب میشوند و مشروعیت می یابند، ناسیونالیسم به معنی علایق پرستی معنی و تبیین ویا تفسیر شده و فراتر از مرزهای اتنکی عمل میکند. نازیسم هتلیری آلمان، فاشسم موسیلنی ایتالیا، کشتار صهیونیستها، تصفیه قومی در صربستان، بوسنی، رواندا، و قتل عام 62 درصد هزاره ها، غرب کابل، مزارشریف را می توان از نمونه های ناسیونالیسم افراطی قومی یاد کرد.

 آیا بجز رفتن بسوی همگرائی دینی(اسلام) راهی هست؟ ناسیونالیسم تکیه بر اصالت زبانی، نژادی، فرهنگی، سرزمین، و مزهبی بوده و یک حرکت ی و با پیامدهای منفی میباشد، ومتکی بر احساسات و عواطف و عصبیت های ناروا میباشد در حالیکه، دین اسلام با نفی نژاد، زبان، فرهنگ، سرزمین است. و تکیه برمبانی چون اصل برتری (عدالت،انصاف،تقوا و پرهزگار میباشد) خدای بزرگ به همه انسانها فرموده ( واعتصمو چنگ بزنید به ریسمان خداوند، همان اتحاد و برادری ) و احترام گزاشتن به همه انسانها و پیروان دیان دیگر از اصل کرامات انسانی است. دین در پی نقطه مشترک خدای واحد و فطرت انسانی واحد است.

 

نمونه! بلال یک سیاه پوست بوده که پیامهای پیامبر اسلام برای مردم اذان میکرده. علمای اسلامی باید انچه واقعیت دینی هست بدور از تفکر انترناسیونالیسم به دنیا بیان دارند. اگر برعکس نظر اندازیم، ناسیونالیسم لیبرالی دستور کار شان اسلام هراسی هستند، از یک سو افراطیون و تحجراگریان اسلامی آموزه های دینی و دین را به حشایه برده و سوی دیگر ناسیونالیسم لیبرالی در حالیکه پیروان دیان دیگر پیامبران قبلی را قبول ندارند اما قران به ما دستور داده است که به همه پیامبران قبلی و به شریعت انها احترام بگزارید. همگرائی با پیدایش انسانها آغاز شده و خدای رحمان در روحیه ی اجتماعی ما عجین کرده است. وحدت و همگرائی با تشخص عقل صورت میگرد و زندگی در حکم عقل بهتراست و همگرائی همیشه در اندیشه بشر میباشند.







تورنمنت اتحاد و همبستگی صلصال

 دیروز شنبه مورخه 22 فیبروری شهر اوپسالا شاهد و میزبان بزرگترین تورنمنت اتحاد وهمبستگی صلصال در فصل زمستان بود که انجمن صلصال این زمینه را مهیا ساخت که بتواند بهترین استعداد ها را کشف نموده و در قالب این تورنمن.
ت جوانان ما از شهر های مختلف حضور بهم رسانند و برای چند ساعتی زنگ غربت از دل شان پاک گردیده و خود را در کنار هموطنان خود احساس کرده و غم غربت را فراموش نمایند واز سویی دیگر این عمل انجمن صلصال برای تشویق نمودن جوانان سخت موثر واقع شد و میشود و هدف از برگزاری این تورنمنت تحکیم دوستی بین جوانان و هموطنان و از همه مهمتر تشویق نمودن جوانان و خصوصا بهترین استعداد های درخشان که تا بحال شناخته نشده بود و در آینده امیدواریم بتوانیم این استعداد ها را در سطح کشور و حتی جهان معرفی نماییم و مصدر خدمت برای جوانان و هموطنان خود باشیم.


یکی از بهترین آهنگ های داود سرخوش نوازیدن دمبوره و تبله  در سلسله کنسرت کشورهای اسکندوای که  توسط اتحادیه سراری شهمامه و صلصال برگزار شده بود.

Detta konsert organiserat av Shahmama och Salsal Nationell Organisation 2014 i Skandinavias Länder.l 


باسلام خدمت فرهیختگان عزیز و گرامی!
اکنون در آستانه سال نو میلادی قرار داریم سال که در آن سرنوشت یک ملت و یک کشور با میلیون ها انسان دگرگون خواهد شد سال که سر شار از دلهره است سال که آکنده از تغیر و تحول و امیدواری است.
علیرغم تمامی تغیر و تحول و نگرانی و دلهره ها ما این سال را (۲۰۱۴) میلادی را به فال نیک گرفته و تمنا داریم که در کشور عزیزما این سال مملو از صلح و ثبات و امنیت و آرامی و آزادی پدید آید.
مدیریت انجمن صلصال سال جدید میلادی را صمیمانه به تمامی هموطنان عزیز تبریک و فرخنده عرض میدارد و از تک تک شهروندان خویش تقاضامند است که  در جهت تقویت صلح، همبستگی انسانی، گسترش معنویت و دستیابی به آرمان‌های اصیل انسانی مانند عدالت، آزادی، معرفت و مبارزه با جهل و ستم گام بردارند
تا به یک صلح جاویدان  و همیشگی دست یابند
به آرزوی افغانستان با صلح و با ثبات.


 باسلام خدمت شما دوستان و فرهیخته گان نهایت عزیز و گرامی

دوست دارم چندین بار تاریخ ام را مرور نموده و از رویداد ها و اتفاقات وواقعات آن درس و عبرت بگیرم و فریاد تاریخ را سر داده و بگویم که ولو۶۲ درصد اعضای بدن خودرا ازدست دادم و اگر چه از سرم کله منار ساخته شد اگرچه سینه ام را سوراخ کرده و باتنابما را زنجیروار جیل کرده و صف هزار نفری به کابل برد و پیش سگهای آدم خور انداختتا مرض نقریص اش تسکین شود٬




فرارسیدنمحرم حسینی را بعموم مسلمانان جهان و حسینیان عزیز تسلیت عرض می نماِیئم.

مراسمعزاداری محرم حسینی هر شب از ساعت( 6 )شش  شب در لوکال  استینهاگین توسط حسینیان عزیزشهر اوپسالا برگزار میگردد.

جهتاطلاعات بیشتر با محترم کربلائ نجفی و  یا محترم قمبر مستغنی در تماس شوید.

0739870396


آخرین جستجو ها

Laura's notes tinggalodiff حفاظ آکاردئون آهن وب hallysheklak تحقیق دانشگاه سوال clusgasgemi طبیعت Photoshop Tutorial